نمی دونم چه اسمی براش انتخاب کنم چمدانم راکشان کشان باخودم به داخل سالن انتظارفرودگاه میبرم؛امروزقراراست برای اولین باربه ایران،به دیدن خانواده مادری ام بروم؛تنهایادگارمادرم برای من همین است .احساسات ضدونقیض من رابه استرس وهیجان دعوت میکنند،یعنی بامن چه برخوردی خواهندداشت؟درحین خود درگیری یه جای دنج پیدامیکنم ومنتظرمیشوم تا پروازم رااعلام کنند،سفارش قهوه ام درهمین حین میرسد،همانطورکه شکر را درون فنجان حل میکنم ؛خودم هم باافکاراتم درآمیخته می شوم؛وبه
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت